حس خوب آرامش در قله قاف!
به گزارش عکس پارسی، بین گنبد و کَلاله در استان گلستان، راه زیادی نیست، در کمتر از نیم ساعت به آنجا خواهید رسید. از شهر کلاله وقتی به سمت روستای گِچی سو می روید، دشت صاف و هموار، کم کم تبدیل می گردد به تپه های سبز و زرد رنگی که زیبایی جاده را دو چندان می نمایند.
خبرنگاران: از کلاله تا گچی سو، روستاهای تماشای دیگری را هم خواهید دید. از جمله روستای یِللی بَدراق که از معروف ترین روستاهای این منطقه است. در 6 کیلومتر فاصله گچی سو تا قبرستان خالدنبیع، با منطقه وسیعی از تپه ماهورهای کوچک و کم ارتفاع، ولی بسیار پر تعداد و نزدیک به هم روبه رو می شویم که هزار دره زیبا را به وجود آورده اند.
ماشین تا ارتفاع 700متر که بالا می رود، آرامگاه کوچک خالدنبی ع بر بلندای یک تپه نمایان می گردد؛ آرامگاهی با اتاق هایی ساده که قبور متبرکه در وسط آنها قرار گرفته اند و گنبدهای ساده و بدون تزئین سبز رنگی که بالای هر کدام ساخته شده اند.
زیارتگاه بی آلایش
می گویند خالدنبیع 40 سال قبل از تولد حضرت محمدص ظهور می نماید و از زادگاهش یمن به این نقطه عزیمت می نماید. آن موقع در ایران، خسرو انوشیروان حکومت می کرد و آئین زرتشت، مذهب رسمی ایرانیان بود. 2بقعه دیگر در اطراف مقبره خالدنبیع وجود دارد که طبق روایات محلی، یکی چوپان آتا از یارانش و دیگری عالم بابا پدر همسر خالدنبیع است. مردم این ناحیه اعتقاد دارند که دختر خالدنبیع در دوران پیری به حضرت محمدص می رسد و به اسلام ایمان می آورد.
گورستان اسرارآمیز
نمی گردد به خالدنبیع آمد و گورستان باستانی آنجا را نادیده رها کرد. تماشا این گورستان هم خود حکایت جالبی است. چسبیده به این زیارتگاه، دره ای است که در آنجا سنگ قبرهایی وجود دارد که انسان را دچار حیرت می نماید.
پس از گذر از راهی باریک و تا حدی صعب العبور، کشتزار تقریباً وسیعی از سنگ مزارهای ایستاده، در نگاه اول هر بیننده ای را مجذوب خود می نماید. وارد این دره که می شویم، لابه لای سنگ مزارهای ایستاده، سنگ قبرهای کوتاهی هم وجود دارند که کاملاً متفاوت با سنگ های افراشته است. هنوز کاربرد این سنگ ها کاملاً تعیین نشده است. اینجا همان مکانی است که پیرمرد ترکمن می گفت خالدنبیع در آن دعا کرد تا قومش به سنگ تبدیل شوند و دست کفار به آنها نرسد.
پس از زیارت خالدنبیع، ملاقات از این مکان خالی از لطف نیست، حتی برخی از اهالی می گویند قسمتی از دیوار معروف اسکندر از این ناحیه هم عبور می نموده و می توان آثاری از برج و باروهای نگهبانی را در برخی تپه ها دید.
افسانه شیرخفته
کمی مانده به زیارتگاه، یک بریدگی در کوه وجود دارد که مردم محلی برای آنجا هم افسانه ای ساخته اند؛ اینجا آشیانه شیری بوده قوی هیکل که مرید خالدنبیع بوده و نگاهبان این زیارتگاه. تکه سنگی درشت در زیر این بریدگی قرار گرفته است که شبیه شیری است خفته. گویی این شیر هم همراه یاران خالدبن نبیعبوده و با دعای او به سنگ تبدیل شده است.
زیارت و طبیعت گردی در این ناحیه، یک روز را از صبح تا غروب طلب می نماید، اما شب را هم نباید از دست داد، چرا که شب های ساکت و سحرانگیز اینجا هم تماشایی است، آسمان و ستارگان در این منطقه به هم نزدیک اند!
منبع: توریسم آنلاین