گرگ های وال استریت در خیابان حافظ
به گزارش عکس پارسی، 14سال پیش دولت وقت اعلام نمود با ارائه سهام عدالت به توده مردم می خواهد ثروت عمومی را افزایش دهد. این سهام توزیع شد، اما آزادسازی آن و به ثمررسیدن دارایی و سود آن برای مشمولان 14سال پشت در بسته مسدود بود تا سال جاری که امکان خرید و فروش آن طی چند مرحله شروع شده است.
به گزارش شرق، گرچه این طرح می توانست برای بسیاری از کم درآمد ها و بی درآمد ها روزنه ای باشد و اندکی از آسیب پذیری آن ها در برابر تورم و گرانی و کاهش قدرت خرید بکاهد، اما عباس هشی، کارشناس مالی معتقد است مجریان سهام عدالت در جریان اجرای آن نسبت به مشمولان بی وفایی نموده و چهار بدعهدی داشته اند و حالا مشمولان مانده اند با سهام عدالتی که برای 38میلیون نفر آن ها (در مجموع 49میلیون نفر مشمول سهام عدالت هستند) با سهمی نیمه تمام یعنی 532 هزار تومان محاسبه شده و ارزش روز آن را کمتر از ارزش واقعی اش حدود 8 میلیون تومان مسئولان محاسبه نموده اند و در مقابل گرگ های وال استریت در خیابان حافظ در کمین خرید ارزان قیمت این سهام نشسته اند و برای آن لحظه شماری می نمایند.
هشی از جریانی در میان فعالان بورس صحبت می نماید و نام آن ها را سلطان بورس، گرگ وال استریت به سبک خیابان حافظ (مکان تالار بورس) و مافیای سهام می نامد، کسانی که بازار را داغ می نمایند و بعد از تبلیغ فراوان برای به صف کشیدن مردم جلوی تابلو های بورس، سهام آن ها را به ارزان ترین قیمت می خرند و خودشان می شوند دانه درشت های بورسی. در میان آن ها از نهاد های شبه دولتی وجود دارد تا نمایندگان هیئت مدیره شرکت های عظیم تا دلال خرده پا. حالا سهام عدالت برای آن ها فرصت طلایی است که حاضر نیستند از آن دست بکشند.
از عباس هشی درباره ماجرای سهام عدالت و سرنوشت آن پرسیده ایم و اینکه مجریان سهام عدالت تا چه حد توانسته اند عناصر عدالت را در جریان اجرای این طرح رعایت نمایند. او از تخلفات و بدعهدی ها در جریان عمر 14ساله سهام عدالت گفت و توصیه هایی نیز برای مشمولان دارد. در ادامه تحلیل عباس هشی در پاسخ به سؤالات ما را می خوانید که به دلیل پیوند صحبت های او با یکدیگر به صورت یک نوشتار می آید.
دولت بدهی اش را به صورت اقساط و ارزان می پردازد
سهام عدالت که این روز ها شاهد آزادسازی آن هستیم، در واقع بدهی است که دولت در سال 1385 خودش را نسبت به آن متعهد کرد. در سال 84 هرکدام از کاندیدا های انتخاباتی قول پرداخت پول به صورت سهام یا یارانه نقدی دادند. سال 85 دولت خاطرنشان کرد در جهت افزایش ثروت عمومی به هر ایرانی سهام ارائه می نماید. این تجربه را در زمان بلوک شرق هم دیدیم. آن موقع خاطرنشان کردند هر چه که دارایی عمومی محسوب می شود به مردم بازمی شود. نامش را هم اقتصاد خصوصی کوپنی گذاشتند. به هر کسی یک یونیت یا دو یونیت از سهام اموال و دارایی های عمومی که شامل شرکت ها و کارخانجات می شد، داده شد. بعضی از مردم که کم درآمد بودند، دست به فروش کوپن های خود زدند. عده ای هم که در واقع مافیای حزب کمونیست قبلی بودند، از امتیازات قبلی خود استفاده نموده و شروع به خرید سهام از مردم کردند. اینجا یک ثروتمند مخفی وجود داشت که شروع به خرید دفترچه های سهام مردم کرد. سرمایه گذاران خارجی هم بعد از ورودشان شروع به خرید سهام از مافیای ثروتمند کردند.
خصوصی سازی در ایران هم به شکل رسمی از دهه 60 شروع شد، ابتدا گفته شد می خواهیم اقتصاد را خصوصی و به مردم واگذار کنیم. اما معین است که فرایند آن مردمی نبود و به شکل مافیایی تا حدی پیش رفت و ثروتمندان مخفی شروع به خرید اموال و دارایی های عمومی و شرکت ها و کارخانجات کردند. در ادامه همین جریان خصوصی سازی هم باید سهام عدالت را خوانش کرد. در سال 85 گفتند می خواهیم مردم را سهام دار کنیم و آن ها را در اقتصاد شریک کنیم. به افراد کم درآمد و بی درآمد سهام عدالت پرداخت شد. از نظر شرکتی باید ورقه سهم به هر کسی داده می شد، ورقه سهم را دادند، اما گفتند پول آن را به صورت 10 سال از سود سهام کم می نمایند. در هر استانی هم یک تعاونی برای این سهام در نظر گرفته شده بود. هر سهمی هم یک ارزش اسمی داشت.
بنابراین سهام عدالت قرار نبوده پولی از سهام داران دریافت کند و پول آزادسازی آن قرار بود از میزان سود سهام کم شود. در ادامه به تدریج در حالی که قرار بود 75 شرکت بورسی بخشی از سهامشان را به ارزش 50 هزار میلیارد تومان به سهام عدالت اختصاص دهند، اما درنهایت 49شرکت بورسی و غیربورسی مشمول شدند. ارزش مجموع سهام هم به صورت اولیه 38 هزار میلیارد تومان عنوان شد. پس در اینجا اولین بدعهدی دولت در قبال طرح اولیه صورت گرفت و همین کم ارزش کردن بعد هم ادامه پیدا کرد که شرح می دهم.
از تعداد سهام کم شد
در سال 96 هم قرار شد میزان ارزش سهام محاسبه و سبد پرتفوی (ترکیب سهام) هر فرد معین شود. در اینجا ارزش سهام اولیه را به ارزش روز حساب کردند و در سبد یک میلیون تومانی که از ابتدا برای سهام عدالت عنوان شده بود، محاسبه کردند؛ برای مثال ارزش یک سهم فولاد من به عنوان سهام دار عدالت در سال 87 -من به عنوان سهام دار عدالت 30 تا سهم داشتم- به ارزش یک میلیون تومان، حالا در سال 87 طبیعتا ارزش سهامم بیشتر شده ولی دولت با کم کردن تعداد سهم های من همان یک میلیون تومان اولیه را برای من در نظر گرفت و به عنوان ارزش دارایی من خاطرنشان کرد. اینجا هم یک کم فروشی رخ داد. در صورتی که تعداد سهم های من باید همان سهام اولیه باقی می ماند و براساس آن ارزش دارایی سنجیده می شد.
به جای سهم کامل سهم نصفه داده شد
اما بدعهدی بعدی در زمانی رخ داد که در سال 96 گفته شد فقط افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی سهم کامل یک میلیون تومانی دارند و سایر مشمولان میزان دارایی شان 500 هزار تومان است، حالا اگر می خواهند سهم کامل داشته باشند مابه التفاوت آن را باید پرداخت نمایند. پس از 49میلیون مشمول حدود 38میلیون نفرشان سهم نصفه و 500هزارتومانی دارند. این هم خلف وعده بعدی دولت با سهام داران عدالت بود که در نیمه راه گفت سهمتان کامل نیست و اگر می خواهید کامل باشد باید پول بدهید. در صورتی که از ابتدا قرار بر دریافت پول از مردم نبود و ارزش اولیه ای قرار بود از ارزش سود سهام سربه سر و از این محل پرداخت شود.
حالا این را هم در نظر بگیرید که این اقدام با مصوبه هیئت دولت انجام شد در حالی که در چنین طرحی تغییرات در جریان اجرایش باید توسط مجلس و شورای نگهبان هم تأیید شود و فقط مصوبه هیئت دولت با امضای چند وزیر وجاهت قانونی نمی توانست داشته باشد. تعاونی های اولیه هم که به نوعی تشکل سهام داران عدالت بودند و می توانستند حقوق و مطالبات آن ها را پیگیری نمایند، کنار گذاشته شدند.
ارزش سهام غیرواقعی محاسبه شد
اما بدعهدی آخر در همین روز ها در حال رخ دادن است. ارزش سهام عدالت کمتر از ارزش واقعی خود محاسبه شده است. ما دهه هاست با ترفند ها و دورزدن های قانون در شرکت های بورسی در جریان محاسبه ارزش سهام و حسابرسی شرکت ها هستیم. حالا سهام عدالت هم در روز های آزادسازی آن در حال اجرا است که خانوار های ایرانی با فشار معیشتی شدید روبرو هستند و همین فشار باعث شده میل و گرایش فروش سهام عدالت بین مشمولان تقویت شود. الان نگهبان محل کار بنده می گوید سهام عدالتم را می خواهم بفروشم بتوانم پولش را بگذارم روی پول پیش خانه و بتوانم یک خانه اجاره کنم. یعنی الان با سطح مالی طرف هستیم که خانوار ها برای داشتن مسکن و سقف بالای سر تحت فشار هستند. در آن سوی ماجرا گرگ های وال استریت در خیابان حافظ یعنی مافیای بورس را داریم که منتظر جمع کردن کف بازار به قیمت مناسب هستند.
الان مدت هاست ما در میان اخبار سلطان قیر، سلطان سکه و سلطان خودرو می شنویم، بورس هم سلطان های خودش را دارد که به دلیل اینکه بورس بازاری تخصصی است پشت همین تخصص پنهان شده اند و در رسانه ها هم ما نامی از آن ها نمی شنویم و چه فرصتی طلایی تر از خرید سهام عدالت از مردمی که به دلیل تنگنای معیشتی هر لحظه حاضر به فروش سهامشان هستند. توصیه ما کارشناسان به مشمولان سهام عدالت این است که ارزش سهامی که امروز برای شما محاسبه شده، ارزش واقعی سهامتان نیست. برای فروش آن دست نگه دارید و اجازه دهید با گذشت زمان و فروکش کردن تب وتاب سهام عدالت، ارزش واقعی سهامتان بروز پیدا کند.
اما آیا این توصیه ما جواب گوی احتیاج روز مردم و سفره های خالی و سقف لرزان بالای سر آن ها است؟ در این روز ها توده مردم با مالی روبرو هستند که زیر سایه تورم آن باید برای بقا بجنگند پس نمی توان انتظار دوراندیشی و آینده نگری در رفتار مالی آن ها داشت. اینجاست که دولت باید مداخله نموده و مراقب دارایی های مردم باشد و برای داغ شدن تنور بورس و نگه داشتن سیر صعودی بورس تن به ارازن فروشی سهام مردم که در بعضی موارد کل دارایی آنهاست، ندهد.
منبع: فرارو