بایدن؛ رئیس جمهور عصر تحول
به گزارش عکس پارسی، این هفته یکی از مهم ترین لحظات در سیاست اخیر امریکا رقم خورد و بسته حمایتی کرونا به تصویب رسید. همان طور که اریک لویتز در مجله نیویورک تایمز نوشته بود؛ با این قانون؛ خانوارهای فقیر 5 نفره خانه دار 20 درصد افزایش درآمد خواهند داشت و خانوارهای 4 نفره ای که دست کم یک کارمند داشته اما والدین بیکار هستند 12.460 دلار مازاد به دست می آورند. این در حالی است که شمار بچه ها فقیر نیز به نصف خواهد رسید.
در واقع مزایای این قانون به مراتب فراتر از کووید19 خواهد بود. تخصیص میلیاردها دلار برای کارکنان بخش های عمومی، بودجه 4 میلیارد دلاری برای کشاورزان سیاهپوست برای احیای ضرر و زیان یک سال گذشته، افزایش چشمگیر تعرفه های بیمه های سلامت و... در حالی اجرا خواهد شد که طبق این مصوبه قانونی جدید بسیاری از بخش ها مانند اعتبار مالیاتی بچه ها دائمی خواهد بود.
بدون شک در عصر دوقطبی، قوانین محبوبیت بسیار گسترده ای دارند. سه چهارم امریکایی ها از مصوبات قانونی حمایت می کنند که بنا بر تحقیقات مورنینگ کانسالت 60 درصد این حامیان قانون، جمهوریخواه هستند. درست است که بسیاری از جمهوریخواهان کنگره به این طرح بایدن رأی منفی دادند اما با این حال به نظر نمی رسد حزب جمهوریخواه تمایلی برای آغاز جنگ میان حزبی داشته باشد.
مشابه این شرایط را در سال 1981 شاهد بودیم؛ آغاز انقلاب ریگان. در حال حاضر تنها دولت راستا جدیدی را پیش نگرفته است بلکه الگوی کلی دولت برای زندگی امریکایی ها در حال تغییر است. البته بایدن را نمی توان عامل این تغییر ساختاری دانست چراکه او تنها هدایتگر شرایط است.
آنچه مسلم است ریگانیسم پاسخی درست به رکود مالی دهه 1970 بود اما بایدنیسم پاسخی معقول به یکسری معضلات مالی متفاوت است. براساس آمارهای تیم محققان سال 1970 به ریاست راج چتی، 90 درصد سی ساله ها بیش از سی سالگی پدرانشان درآمد داشتند اما در سال 2010 این درصد به 50 تنزل یافت. از گذشته اصل اثبات شده ای در تاریخ امریکا وجود داشت که می گفت کار سخت امنیت مالی می آورد اما این امر برای نسل هزاره و بسیاری از مردم دیگر قاره امریکا صادق نبود. این واقعیات فضای احساسی متفاوتی را به وجود آورد که پاندمی نیز آن را بزرگتر کرد. اما این شرایط در نهایت تحولی روشنفکرانه نیز به وجود آورد. یک دهه قبل که دولت فدرال حتی قادر به چاپ پول نبود دولت ها پذیرفته بودند بدون فشار تورم و پذیرش بدهی های سرسام آور قادر به خلاصی از بحران مالی نیستند. اما هر دوی این نگرانی ها از سوی بسیاری از متفکران فعلی مطرود شده است چراکه ما سال ها با هزینه های سنگین و سیاست های سست مالی روبه رو بودیم اما تورمی نداشتیم. در حال حاضر امریکا شرایط مالی و سیاست های مالی را تجربه می کند که تا یک دهه قبل حتی تصور آنها نیز ممکن نبود. در واقع حالا نقش دولت بازتعریف شده و این باور پذیرفته شده است که دولت باید برای کاهش ناامنی مالی و نابرابری ها به میدان بیاید. حتی جمهوریخواهانی مانند تام کاتن و میت رامنی نیز در حال کار روی برنامه ای هستند تا بتوانند درآمد کارگران امریکایی را افزایش دهند.
این به معنای سوسیالیسم یا انحصار دولت بر اعمال نظر درباره اقتصاد یا مجموعه برنامه هایی برای محدود کردن قدرت اشخاص حقوقی نیست بلکه این واقعیت را نشان می دهد که عامل اعتماد امریکایی ها به دولت همچنان قانون است و این یعنی یک دولت انتقالی است: دولتی که پول فراوان را با چک هایی به مردم اعطا می کند و امیدوار است آنها آن را درست مصرف کنند.
در حال حاضر هر دو حزب این الگوی جدید را پذیرفته اند. حالا با این موفقیت دموکرات ها معتقدند که تصمیم بایدن برای اجتناب از دودستگی حزبی برای تصویب بسته حمایتی، به مراتب بهتر از تلاش های باراک اوباما برای جلب حمایت ها بود. حال اینکه این افراد بهانه جو که مانع تصویب قانون هستند کنار خواهند رفت یا نه مشخص نیست اما آنچه مسلم است اینکه آنها در سیاست جدید شکست خواهند خورد.
در واقع شرایط نابسامان مالی حزب جمهوریخواه را از لیبرالیسم میلتون فریدمن دور کرده و به پوپولیسم دونالد ترامپ سوق داده است. آنها بخوبی می دانند در عصر جدید جنگ با دموکرات ها بر سر سیاست های توزیعی حماقت است اما آنها می توانند با به راه انداختن جنگ های فرهنگی پیروزی در انتخابات ها را تضمین کنند. همان طور که یووال لوین از مؤسسه امریکن انترپرایز می گوید؛ اینکه ممکن است ما تحولات سیاسی را بدون تحولات حزبی تجربه کنیم به این دلیل است که جمهوریخواه ها روش های فرهنگی بسیاری برای جذب رأی دهندگان یافته اند. البته من نگران جهانی هستم که در آن پول قرضی را با نادیده انگاری ها در آن خرج می کنیم اما عدم توازن در درآمدها، گسترش فقر بچه ها و بحران های مالی معضلات عصر ما است و برای نجات از آنها باید ریسک هزینه های سنگین را به جان خرید. واقعیت این است گرچه در روزهای نخستین حضور بایدن به نظر می رسید با نسخه سوم کلینتون یا اوباما روبه رو باشیم اما او اثبات کرد که پدیده ای تازه است.
منبع: NewYorkTimes
منبع: ایران آنلاین