میراث ترامپ؛ شرم و فرصت
به گزارش عکس پارسی، چهار سال پیش، دونالد ترامپ در برابر کاخ کنگره سوگند یاد کرد و قول داد به کشتار امریکا انتها دهد. اما دوران او در حالی به روزهای آخر نزدیک شده است که رئیس جمهوری مستقر نه تنها هوادارانش را به سمت کنگره گسیل کرد که پس از به خشونت کشیده شدن تجمع، آنها را مورد تحسین قرار داد. شکی وجود ندارد که آقای ترامپ نویسنده این حمله مهلک به قلب دموکراسی امریکایی است.
دروغ های او شکایت هایش را پیش برد و بی اعتنایی هایش به قانون اساسی، توجهات بر کنگره را بیشتر کرد و در نهایت عوامفریبی های او آتش این شعله را بیشتر کرد. تصاویر حمله به کاخ کنگره با شادمانی در رسانه های مسکو و پکن منتشر شد و رسانه های برلین و پاریس از این تصاویر که به واقع تعبیر مصور ریاست جمهوری غیرامریکایی آقای ترامپ بود، تأسف خوردند.
حمله به کاخ کنگره قرار بود نمایش قدرت باشد اما در حقیقت دو شکست را در برداشت. زمانی که هواداران آقای ترامپ شیشه ها را می شکستند و وارد ساختمان می شدند، کنگره در حال تأیید نتایجی بود که شکست قطعی رئیس جمهوری در ماه نوامبر را صحه می گذاشت. از سوی دیگر نیز دموکرات ها در جورجیا جشن پیروزی در سنا و کسب اکثریت آن را به پا نموده بودند. همچنین اعتراض تظاهرنمایندگان
ولوله ای در حزب جمهوریخواه که در موضع مخالف قرار گرفته بودند به پا کرد و این می تواند تبعاتی برای ریاست جمهوری جو بایدن پس از 20 ژانویه داشته باشد.
عقب نشینی از ادعاهای پوچ درباره سرقت آرا در انتخابات و شکست جمهوریخواهان تحت رهبری آقای ترامپ روشن و آشکار شده است. حزبی که کاخ سفید و اکثریت سنا را در 2016 از آن خود نموده بود، با شکست در جورجیا حتی چهار سال آینده نیز شکست خورده به شمار می آید. سال 1892، زمانی که اخبار سرخوردگی بنجامین هریسون با تلگراف منتشر شد، آخرین باری بود که جمهوریخواهان شرایط امروز را تجربه نموده بودند.
طبیعتاً وقتی یک حزب سیاسی با چنین شکستی در این مقیاس روبرو می گردد نه تنها درس هایی زیادی از آن می گیرد که سعی دارد قدرتمندانه بازگردد. این همان مسیری است که جمهوریخواهان پس از شکست بری گولدواتر در سال 1964 و دموکرات ها پس از شکست والتر مونداله در سال 1984 رفته اند.
اما این بار ساختن دوباره آسان نخواهد بود. چراکه حتی با وجود شکست آقای ترامپ، حدود 90 درصد جمهوریخواهان او را تأیید می نمایند. رقمی که به مراتب بهتر از تأیید 65 درصدی جورج دبلیو بوش در آخرین ماه ریاست جمهوری اش به شمار می رود. با این حال آقای ترامپ از این محبوبیت در جهت تحقق افسانه پیروزی اش در انتخابات ریاست جمهوری سوء استفاده کرد. براساس نتایج نظرسنجی یو گاو 64 درصد رأی دهندگان جمهوریخواه معتقد بودند پیروزی آقای بایدن باید از سوی کنگره رد گردد. حتی شاید حدود 70 درصد جمهوریخواهان حاضر در مجلس نمایندگان و سنا و یک چهارم سناتورها نیز سعی داشتند تا این اتفاق رخ دهد و تأسف بار اینکه بسیاری از آنها حتی با وجود حمله به کنگره بر رأی شان پافشاری می کردند. این حرکت به عنوان یک جنبش ضد دموکراتیک ناتمام نه تنها هرگز در تاریخ مدرن سابقه نداشت که شانسی نیز برای موفقیت آن نبود. از سوی دیگر نشانه ای بر رسوایی همه جانبه آقای ترامپ داشت. چراکه نمایش پایانی او، حتی وفادارترین یارانش مانند جف سشنز و دیگرانی مانند راب دی سانتیس فرماندار فلوریدا و... را نیز از تهییجش به هراس انداخته است.
افسانه انتخاباتی که آقای ترامپ بافته است تا حدودی به حزب صدمه زده و حلقه بازخوردی آن را نیازمند تغییر نموده است. جدایی از یک رهبر شکست خورده و استراتژی شکست یکی از راه های این تغییر است. این فرای تصویر رها کردن کسی است که هم خودتان و هم دوستان تان او را رئیس جمهوری مشروع می دانید که تقلبی عظیم از سوی دشمنان سیاسی تان قدرت را از او گرفته است.
بنابراین تنها مزیت شورش این هفته این بود که این فکر اشتباه دیگر چندان خریداری ندارد. انتشار تصویر لم دادن هواداران ترامپ بر جایگاه رئیس مجلس نمایندگان، رأی دهندگان جمهوریخواه را که تصور می کردند هوادار حزبی بر پایه نظم و قانون اساسی هستند، به هراس انداخته است. اینکه آقای ترامپ عامل تهییج آشوب های کاخ کنگره بوده است نیز می تواند بسیاری از امریکایی های طبقه متوسط را از او روگردان کند.
در این میان شرایط برای آقای بایدن تا حدود زیادی به اجماع جمهوریخواهان مخالف ترامپ در سنا درباره این باورها بستگی دارد. از سوی دیگر پیروزی جان اوسوف و رافائل واناک؛ نخستین آفریقای امریکایی راه یافته به سنا از حزب دموکرات، این باور را تقویت نموده است که دولت جدید واشنگتن دی سی، کمتر با کارشکنی جمهوریخواهان و افکار ترامپی روبه رو است.
یک هفته قبل که دیدگاه کلی بر ابقای سلطه جمهوریخواهان بر سنا بود، به نظر می رسید دولت آقای بایدن در حال برنامه ریزی برای محدود کردن فرایند های اجرایی منتهی به تأیید ارگان های قانونگذار بود. رأی 50-50 سنا که با رأی معین نماینده کاملا هریس به دست آمد نزدیک ترین رقابتی بود که اکثریت را به دموکرات ها داد. درست است معجزه ای در کار نبود که آقای بایدن بتواند شرایط را به سود دموکرات ها کند اما تفاوت هایی برای او ایجاد خواهد شد.
برای مثال آقای بایدن برای تأیید گزینه های قضایی و کابینه اش دیگر مسئله ای نخواهد داشت. مدیریت دستور جلسه قانونی سنا از جمهوریخواهان به دموکرات ها خواهد رسید. میچ مک کانل، رهبر اکثریت فعلی سنا که اخیراً نطقی قدرتمندانه علیه آشوبگری های سازمان یافته آقای ترامپ ارائه کرد و همیشه اصلی ترین گزینه وتو بود و سبب چنددستگی حزب می شد، دیگر نمی تواند کاری از پیش ببرد و به این ترتیب خبری نیز از ممانعت هایی که معمولاً حزب رئیس جمهوری فعلی را زیر سؤال می برد، نخواهد بود. دموکرات ها می توانند با مصالحه در سنا نیز امتیازاتی بگیرند و فرایند تصویب بودجه با اکثریت یک نفر یا بیشتر را به انتها برسانند و نیازمند 60 رأی در یک فرایند طولانی نمانند. این همان چیزی است که چپ گرایان حزب بشدت دنبال آن هستند.
در واقع جمهوریخواهان به رأی گیری بین حزبی وارد می شوند. در این شرایط آنها بهتر حس هراس امریکایی طبقه متوسط از شورش را درک خواهند کرد و بسیاری از آنها پوچی وتو کردن به خاطر هیچ را درمی یابند و هر چه جنگ داخلی در حزب بیشتر گردد جمهوریخواهان آزادانه تر می توانند برای بازسازی سرنوشت گام بردارند.
هزینه ای که اقدامات ننگین آقای ترامپ بر حزب وارد آورده است هرگز برای جمهوریخواهان جبران نمی گردد. نتایج انتخابات ماه نوامبر نشانه ای بود که ثابت کرد یک حزب ترمیم یافته می تواند انتخابات ملی را از آن خود کند. از طرفی رأی دهندگان امریکایی هوشیارانه برای تشکیل دولت اقدام می نمایند و از سال 1992 نیز اجازه نداده اند یک حزب بیش از دو دوره متوالی بر مسند قدرت باقی بماند. اما برای کسب موفقیت و مهمتر از آن تقویت دوباره دموکراسی امریکایی باید به جای تهدید، از دست آقای ترامپ خلاص شوند. چراکه او علاوه بر اینکه در مقیاس تاریخی یک شکست خورده به شمار می رود، ثابت نموده است که به خواست خود عامل کشتار خونین کاخ کنگره شده است.
منبع: Economist
منبع: ایران آنلاین